دانلود کتاب نگاهی به شاه نوشته دکتر عباس میلانی
عباس ملکزاده میلانی به دنیا آمده در سال هزار و سیصد و بیست و هشت یکی از تاریخ شناسان
و ایرانشناس و نویسندهای ایرانی ؛ اهل آمریکا است. آقای میلانی مدیر
برنامه های مطالعات ایرانی در دانشگاه های استنفورد و از استادان دانشگاه علوم سیاسی
آن دانشکده می باشد. او هم اکنون همکار و یکی از سرپرست واژه های دموکراسی ایران در
مؤسسه هوور می باشد. عباس میلانی در سال هزار و سیصد و چهل و پنج از
دبیرستانهای فنی اوکلند درسش به اتمام رسید و مدارک خود را در پایه ی لیسانس
در علوم سیاسی و اقتصاد از دانشکده ی برکلی در کالیفرنیا گرفته است و در سال
هزار و نهصد و هفتاد و چهار دکترای خود را گرفته است...
به دوستداران کتاب در ایران
در تمام سالها که در تدارکات کار تدوین کتاب زندگی شاه بودم، امید و آرزویم این بود که کتاب در ایران، جائی که میدانستم بخش اعظم خوانندگان در آن زندگی میکنند به چاپ برسد.
متاسفانه سانسور دولتی حداقل تا کنون مانع از چاپ قانونی کتاب شده است. ناچار کتاب را در خارج زیر عنوان نگاهی به شاه منتشر کردم. در عین حال چون رندان میدانستند که چنین کتابی، چه به لحاظ کنجکاوی روزافزون مردم نسبت به تاریخ معاصر ایران، چه به لحاظ حسن نظرآنها نسبت به آخرین اثرم، معمای هویدا ( که به بیست واندی چاپ رسید ) خریدارانی فراوان خواهد داشت وارد کار شدند. شکل افست شده نگاهی به شاه را در سطحی گسترده در تهران و شهرستانها پخش کردند. به علاوه ترجمه معیوب و مغلوط دیگری هم زیر عنوان شاه منتشر ساختند.
سانسور فی نفسه ناقض یکی از اصول اصلی دمکراسی است. به علاوه در سده بیست و یکم که شبکههای مجازی جهانیان را هر روز بیشتر به هم وصل میکند سانسور را باید در عین حال پدیدهای یکسره منسوخ دانست، گر چه معتقدم احترام به حقوق مادی و معنوی مولف هم یکی ار ارکان دیگردمکراسی است و گر چه امیدوارم مسئولان امر دست از لجاج بردارند و اجازه چاپ قانونی کتاب را صادر کنند، اما با رغبت تمام حاضرم در ایران از حقوقم به عنوان مولف کتاب نگاهی به شاه بگذرم و کتاب رادر داخل کشور، به طور رایگان، از طریق اینتریت و این وب سایت در اختیار همه علاقمندان بگذارم .
اگر توان مالی خرید کتاب را دارید، چیزی برابر قیمت عادلانه آن را به یک بنیاد خیریه مانند (کهریزک، محک، مهر) پرداخت فرمائید.
کارهای بزرگ با گامهای کوچک میآغازند و دامن نزدن به قاچاق ، تسلیم نشدن به سانسور هم از جمله چنین گامهای کوچکند.
از پیش از حسن نظرتان متشکرم
عباس میلانی
اوت 2013
دانلود کتاب معمای هویدا نوشته دکتر عباس میلانی
اینکه یکی از نخستوزیران رژیم پهلوی شیفتهی ادبیات بود و خواننده پر و پا قرص شاعران بزرگ فرانسوی به شمار میرفت ، اینکه هویدا علاقهی خاصی به جمعهای روشنفکری داشت : صادق هدایت ، صادق چوبک و ابراهیم گلستان از دوستان نزدیکش بودند ، همه و همه نشان میدهد که او آدم خاصی بود. اگر چه این خاص بودن با انگِ همجنسگرایی و بهایی بودن هویدا همواره تکفیر میشد، اما میلانی جنبههای دیگری از زندگی خاص هویدا را تصویر میکند. او در میان مجموعهای از کارگزاران سلطنتی که آلوده به فساد اقتصادی بودند، کمتر علاقهای به مکنت داشت. از طرف دیگر او علاقهی چندانی به قدرت نیز نداشت و یا به قول ابراهیم گلستان ، چنین وانمود میکرد.
اما تمام ویژگیهای منحصر به فرد هویدا، به هیچ وجه توجیهکنندهی عملکرد او در دوران نخستوزیری نیست. نکتهای که بیعملی هویدا را بغرنج تر میکند (اگر فرض کنیم که خود نقشی در فساد مالی و حکومتی دربار نداشت) همین ویژگیهای مثبت او بود. اگر ذهن فعال جامعه ، در نگاهی کلاننگرانه انفعالِ کارگزارانی را که همچون هویدا باسواد نبودند بپذیرد ؛ قطعاً به سختی قادر خواهد بود که تسلیم هویدا را در قبال استبداد محمدرضاشاه قبول کند. هویدا در این زمینه نیز در بین سیاستمداران در اقلیت بود. او سرسپرده بود و میدانست که سرسپرده است و از آن مهمتر معنای استقلال را میفهمید و این مسالهی کوچکی نیست.
گفتاری از کتاب حاضر:
شبی ابراهیم گلستان (نویسنده و فیلمساز نامی) مهمان برادر هویدا بود. از قضا شخص هویدا نیز حضور داشت و جدالی لفظی بین او و گلستان در گرفته و هر لحظه لحنی تندتر پیدا می کرد. هنگامی که هویدا چیزی از سر طعن درباره ی پیراهن گلستان می گوید ، گلستان به خشم آمده و بیدرنگ پیراهن را از تن درآورده به سوی هویدا پرت کرده فریاد کشید: "بوش کن. بوی وجدان میدهد ... نه بوی عفن کسی که روح خود را فروخته".
هویدا محافظانش را از تعرض به او بازداشته ، گلستان را به کنار خود خوانده به صدایی ملتهب و مضطرب از احساس خیانت به خود می گوید و از خودکامگی روزافزون شاه و از اندیشه ی سخیف نظام تک حزبی در ایران نالید.
چند هفته بعد گلستان و هویدا همدیگر را در ضیافتی که به افتخار ژاک شیراک برگزار شده بود ملاقات کردند. هویدا به سوی گلستان آمد و بیآنکه نشانی از کدورت در لحن و کلامش باشد، گلستان را به مهمان فرانسوی دولت ایران معرفی کرد: "ایشان بهترین نویسنده و فیلمساز مملکت ما هستند و ما هم همیشه کارهایشان را توقیف میکنیم". این واپسین دیدار هویدا و گلستان بود.
حق تکثیر: تهران: اختران، چاپ نوزدهم: پاییز ۱۳۸۷