دانلود رمان رقص مرگ نوشته حسین زمانی
پیشگفتار
این بار از زندههای مرده، مردگان زنده به گور، و زنده بگوران فقر و گرسنگی برای شما داستان مینویسم. داستان با جملات شیرین از زندگی تلخ کسانی که سهم آنها در زندگی فقط زجر و محرومیت بوده، آغاز میشود. درباره این عده از مردم بیگناه که دوره زندگیشان مرگ تدریجی و مرگشان آغاز زندگی است زیاد بحث نمیکنم چون ممکن است خود شما که میخواهید وقت خود را صرف مطالعه این کتاب کنید، شاهد چنین صحنههایی بودهاید. در دومین داستان کتاب، شما را به سالهای پشت سر مانده برمیگردانم و به تجدید خاطره دوره نوجوانی، که جوانه احساس هر فردی سرمیزند و صاحب شکوفههای زیبای شور و هیجان میگردد، میپردازم و داستان اولین کتابم را که به وسیله آشنایی من با دلهای حساس بیشمار گردید تقدیمتان میکنم. هرچند این داستان پخته و کامل نیست لکن از طرفی چون زاییده فکر نوجوان ۱۵ ساله بوده است که با هزاران امید و آرزو قدم به راه نویسندگی گذاشت و سپس برای شما داستانهای شیرین و مقالات مختلف نوشت و از طرف دیگر با مقدمه منظومی از استاد شهریار شروع و با نغمههای جانسوزی از کارو پایان مییابد که بعد از آن داستان «فریب خورده» را مطالعه خواهید فرمود که آرزومند است مورد قبول واقع گردد.
حسین زمانی تهران ۱۳۴۵
سلام دوستان...
فرا رسیدن سالگرد افتتاح صفربوک را به همه شما همراهان عزیز تبریک می گویم...
امید است تا اینجای راه توانسته باشم قدمی هر چند کوچک در راه اعتلای فرهنگ پربار سرزمین ایران برداشته باشم.
کتابخانه کتیبه در یکسال گذشته با صدها کتاب و مطلب کمیاب و آموزنده در خدمت فرهنگ دوستان ایران عزیز بوده است.
با وجود اینکه در ابتدای راه هستیم ، باز هم به خود می بالم که با داشتن هزاران دوست فارسی زبان از سراسر دنیا در این راه خطیر تنها نبوده ام.
با توجه به اینکه سعی شده سلایق همه عزیزان همراه در نظر گرفته شود ، باز هم از همه شما تقاضا دارم ؛
با رهنمودهای خود ، هر چند کوتاه ، مرا در هر چه بهتر شدن این مجموعه یاری رسانید.
دوستدار شما - میم . ب . مَهدیبا ...
نون نوشتن بخشی از احوال سالیان محمود دولتآبادی ست. از ۱۳۵۹ تا ۱۳۷۴. شرح دشواریها، شادکامیها و اندیشههای او در طی این سالها. دولتآبادی در ابتدای کتابش در اینباره نوشته: آنچه در این گاهی نوشتنها آمده است در مسیر مدتی پانزده-شانزده ساله نوشته شده و هیچ کوششی به جهت تغییر یا تحریف آنچه اندیشیده و نوشتهام انجام نگرفته. خواستهام هر آنچه در هر هنگام یادداشت کردهام بیاید، از آنکه خود بدانم در چه گاه چه میاندیشیدم و شما نیز اگر خواستید بدانید!