«ماهی سیاه کوچولو»نوشته: صمد بهرنگی
سال انتشار نمونۀ نوشتاری: 1347
سال انتشار نمونۀ شنیداری: 1350
ناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
* * *
این کتاب برنده جایزه نمایشگاه بولون ایتالیا ۱۹۶۹
و جایزه بی ینال براتیسلاوا چکسلواکی ۱۹۶۹ میلادی می باشد.
" دانلود کتاب این سه زن نوشته مسعود بهنود "
این سه زن روایتی است تاریخی از زندگانی مریم فیروز، اشرف پهلوی و ایران تیمورتاش.
درباره نویسنده:
مسعود بهنود (زاده ۲۸ مرداد ماه ۱۳۲۵ در تهران)
نویسنده، روزنامهنگار ، بازیگر و فیلمساز ایرانی است.
وی کارش را به عنوان روزنامهنگار از سال ۱۳۴۲ شروع کرد و
آثاری در زمینهٔ سیاست و تاریخ معاصر ایران نگاشتهاست.
بهنود بهعنوان یک روزنامهنگار در روزنامههای متفاوتی
از جمله آیندگان و تهران مصور کار کردهاست.
او بیش از بیست روزنامه و مجله را بنیان نهاده است،
که هیچ یک از آنها در حال حاضر منتشر نمیشوند.
ازجمله فیلمهای او میتوان به حضور او به عنوان
بازیگر و نویسنده در فیلم خانه عنکبوت اشاره کرد.
کشته گان بر سر قدرت (از قائم مقام تا هویدا)
نوشته مسعود بهنود
* * *
این کتاب شرح حال ۲۱ تن از سیاستمدارانی است
( از قائم مقام فراهانی تا هویدا )
که خود را به قدرت رساندند و بر سر آن جان باختند .
* * *
"به همه آنها که جان در راه رهائی ایران نهادند."
دانلود کتاب عایشه در حیات محمد نوشته سپهروز مولودی
نویسنده: سپهروز مولودی
تاریخ نشر: سال ۱۳۸۳ – چاپ هشتم
تعداد صفحات: ۲۸۰ صفحه
حجم: ۳.۵ مگابایت
* * *
دانلود کتاب معمای هویدا نوشته دکتر عباس میلانی
اینکه یکی از نخستوزیران رژیم پهلوی شیفتهی ادبیات بود و خواننده پر و پا قرص شاعران بزرگ فرانسوی به شمار میرفت ، اینکه هویدا علاقهی خاصی به جمعهای روشنفکری داشت : صادق هدایت ، صادق چوبک و ابراهیم گلستان از دوستان نزدیکش بودند ، همه و همه نشان میدهد که او آدم خاصی بود. اگر چه این خاص بودن با انگِ همجنسگرایی و بهایی بودن هویدا همواره تکفیر میشد، اما میلانی جنبههای دیگری از زندگی خاص هویدا را تصویر میکند. او در میان مجموعهای از کارگزاران سلطنتی که آلوده به فساد اقتصادی بودند، کمتر علاقهای به مکنت داشت. از طرف دیگر او علاقهی چندانی به قدرت نیز نداشت و یا به قول ابراهیم گلستان ، چنین وانمود میکرد.
اما تمام ویژگیهای منحصر به فرد هویدا، به هیچ وجه توجیهکنندهی عملکرد او در دوران نخستوزیری نیست. نکتهای که بیعملی هویدا را بغرنج تر میکند (اگر فرض کنیم که خود نقشی در فساد مالی و حکومتی دربار نداشت) همین ویژگیهای مثبت او بود. اگر ذهن فعال جامعه ، در نگاهی کلاننگرانه انفعالِ کارگزارانی را که همچون هویدا باسواد نبودند بپذیرد ؛ قطعاً به سختی قادر خواهد بود که تسلیم هویدا را در قبال استبداد محمدرضاشاه قبول کند. هویدا در این زمینه نیز در بین سیاستمداران در اقلیت بود. او سرسپرده بود و میدانست که سرسپرده است و از آن مهمتر معنای استقلال را میفهمید و این مسالهی کوچکی نیست.
گفتاری از کتاب حاضر:
شبی ابراهیم گلستان (نویسنده و فیلمساز نامی) مهمان برادر هویدا بود. از قضا شخص هویدا نیز حضور داشت و جدالی لفظی بین او و گلستان در گرفته و هر لحظه لحنی تندتر پیدا می کرد. هنگامی که هویدا چیزی از سر طعن درباره ی پیراهن گلستان می گوید ، گلستان به خشم آمده و بیدرنگ پیراهن را از تن درآورده به سوی هویدا پرت کرده فریاد کشید: "بوش کن. بوی وجدان میدهد ... نه بوی عفن کسی که روح خود را فروخته".
هویدا محافظانش را از تعرض به او بازداشته ، گلستان را به کنار خود خوانده به صدایی ملتهب و مضطرب از احساس خیانت به خود می گوید و از خودکامگی روزافزون شاه و از اندیشه ی سخیف نظام تک حزبی در ایران نالید.
چند هفته بعد گلستان و هویدا همدیگر را در ضیافتی که به افتخار ژاک شیراک برگزار شده بود ملاقات کردند. هویدا به سوی گلستان آمد و بیآنکه نشانی از کدورت در لحن و کلامش باشد، گلستان را به مهمان فرانسوی دولت ایران معرفی کرد: "ایشان بهترین نویسنده و فیلمساز مملکت ما هستند و ما هم همیشه کارهایشان را توقیف میکنیم". این واپسین دیدار هویدا و گلستان بود.
حق تکثیر: تهران: اختران، چاپ نوزدهم: پاییز ۱۳۸۷